خاطرم هست

چند روزی بیشتر به عید نوروز سال پیش دانشگاهی باقی نمونده بود

من قبل از آمدن دبیر یا شاید هم در یک زنگ تفریح

ماژیک رو برداشتم و بعد هم کلی علامت ریاضی الکی الکی پشت سر هم گذاشتم

مثلا یه چیزی تو این مایه ها:

حد انتگرال حد یه عبارت لگاریتمی که به توان کسر رسیده بود و زیر یه رادیکال با فرجه کسر قرار داشت!

با کمال نا باوری دیدم

بچه درس خونهای کلاس جمع شدند و شروع کردن به حل کردن این نوشته!

در حالیکه مبهوت این قضیه بودم و اونها داشتند با هم سر راه حل سریعترش بحث می کردند

یکی از اون رفقای دو آتیشه درس خون

به من گفت

تو کدوم سال سوال کنکور بوده که من ندیدمش؟!!

دیگه حال روز من و خنده های پی در پی ام وصف کردنی نبود...

دیشب در برنامه ایی که این شبها مجبور به دیدنش هستم

سفربخیر

با اون مجری که من از اجراش خوشم نمیاد که چه عرض کنم بدم میاد...

مجری از مهمان برنامه پرسید:

فرق سفر با اسب و سفر با خودرو چیه؟

مهمان با آب و تاب خاصی شروع کرد به توضیح دادن

که من به شخصه جا خوردم که

چقدر این سوال مهم و جوابش نکته توش بود که من نمی دونستم!

بی اختیار یاد قضیه پیش دانشگاهی ام افتادم

بس کنید این برنامه های پر از ایراد رو...