دلی که پیش نورالدین جا ماند
کتاب نورالدین پسر ایران را که می خوانی بی شک هم در حین روزهایی که در حال خواندن هستی و هم چند روز بعد از تمام شدن کتاب در یک فضای فکری دیگر سیر خواهی کرد. انگار با او زندگی می کنی. چه در منطقه جنگی و چه در تبریز و در کنار خانواده اش، چه زمانی که آغاز عملیاتی نزدیک است و این را باید از نوع غذاها فهمید و چه زمانی که در بیمارستان های تبریز و تهران و مشهد می گذرد. همه اش خودت را در کنار نورالدین می بینی اگر خودت را به جای او نگذاری...
خواندن این کتاب که اتفاقا نثر روانی هم دارد و عامیانه و طنز گونه روایت شده اطلاعات جالبی را در مورد رابطه رزمندگان با مردم عادی در شهرها، رابطه رزمندگان با فرماندهان در سطوح مختلف، چگونگی آماده شدن برای یک عملیات مهم و... در اختیار خواننده قرار می دهد.
دل کندن از سید نورالدین عافی، شهید امیر مارالباش، شهید جلال زاهدی، صمد زبردست، شهید اصغر علیپور و شهید یعقوب نیک پیران و دیگران سخت است، اینقدر که دلت پیششان جا می ماند...