امسال هم مثل هر سال

شب بیست و یکم را اکثرا تا به صبح در مسجد احیا می گیرند

بعد از اینکه مراسم تمام میشود

و زمان به اذان نزدیک می شود...


امروز مسجد شلوغ تر از روزهای پیش است

وضو را ساخته و در صحن مسجد

هر کدام گوشه ای را برای خودشان اختیار کرده اند

سکوت غالب است...


روزهای پیشین شاید افرادی قبل از اقامه نماز با هم صحبت می کردند و...

امروز صبح از حرف و سر وصدا خبری نیست

تنها سکوت است و سکوت

آثار گریه دیشب در چشمانشان نمایان است

گویا منتظرند...


پخش اذان کم کم به انتهایش نزدیک میشود

هنوز صحن مسجد مبهوت و ساکت است

حتی کوچکترهای حاضر هم آرام و بی حرفند

اما سکوتشان آرامشی قبل از توفان است...


با تمام شدن پخش اذان از رادیو شهر

صدای مرحوم حاج ملا عبدالرضا دزفولیان طنین انداز می شود

دیگر کسی ساکت و آرام نیست

کوچک و بزرگ

مرد و زن

همه با گریه و هق هق

زیر لب

علی را صدا میزنند

مثل تازه پدر از دست داده ها...